عشقِ همراه...
مشتاق هایی هستند که می سوزند و با صمیمیت و درد و رنج می پرسند:
چه کنیم که برای خدا باشیم...؟
چگونه در خودمان عشق و ایمان بسازیم...؟
از کجا و با چه وسیله ای می توانیم حرکت ها را و محرک ها را کنترل کنیم...؟
و از راه نزدیک به مقصد برسیم...؟
این ها خیال می کنند که باید در خودشان عشقی بسازند و یا حرکتی ایجاد کنند، غافل از اینکه این همه را دارند. تمامی وجودشان سوز و شور است. تمامی وجودشان حرکت است. مگر از صبح تا شام بیکار هستند؟ و مگر این همه رنج و کار، بدون عشق و نیرویی جوشنده امکان دارد...؟
ما عاشق آفریده شده ایم و نه تنها عشق، که حرکت را، که فعالیت را با خود داریم.
ما عاشق آفریده شده ایم. عشق را داریم ولی معشوق هامان را انتخاب می کنیم.
عشق همیشه هست، آنچه که جا به جا می شود معشوق ها و محبوب ها هستند. در فاصله ی تولد تا مرگ، عشق همیشه جاری است و حرکت برپاست. ما نمی توانیم از آنها جدا شویم که اینها در ساخت ما، حضور دارند.